Tuesday 16 December 2008

سنت و زبان


شانتال موفه. ترجمه‌ی جواد گنجی

گادامر، به تبع هایدگر، بر وجود نوعی وحدت بنیادین میان تفكر، زبان و جهان تأكید می‌نهد. از خلال زبان است كه افقِ حال حاضرِ ما برساخته می‌شود؛ این زبان نشان گذشته را بر پیشانی دارد؛ زبان حیات گذشته در حال حاضر است و از این‌رو باعث حركت سنت می‌شود. به زعم گادامر، خطای روشنگری ردكردن «پیش‌داوری‌ها» و مطرح‌ساختنِ دركی ایده‌آل بود كه آدمی برای رسیدن به آن باید از حال حاضر خویش فراتر رود و خود را از جای‌گرفتن و تثبیت‌شدن در متن تاریخ رها سازد. اما این دقیقاً همین پیش‌داوری‌ها هستند كه وضعیت هرمنوتیكی ما را تعریف می‌كنند و شرط فهم و گشودگی‌مان به جهان‌اند. گادامر در عین حال تقابلی را كه روشنگری میان سنت و عقل قائل می‌شود رد می‌كند، زیرا از نظر او «سنت همواره عنصری از آزادی و خود تاریخ است. حتی اصیل‌ترین و استوارترین سنت نیز طبیعتاً به خاطر سكون و جمود آن چیزهایی كه زمانی وجود داشتند، تداوم نمی‌یابد. سنت باید تأیید گردد، پذیرفته شود، و پرورش و گسترش یابد. سنت، اساساً، همان صیانتی است كه در هر نوع تغییر تاریخی‌ عنصری فعال و موثر است. اما صیانت كنشی برآمده از عقل است، ولی نه كنشی روشن و معلوم. به همین دلیل، فقط آن چیزی به عنوان نتیجه و محصول عقل به چشم می‌آید كه جدید یا برنامه‌ریزی شده باشد. اما این توهمی بیش نیست. حتی وقتی حیات به طرزی خشونت‌بار تغییر می‌یابد ــ همچون در دوران انقلاب ــ در آن شرایطی كه همه‌چیز دگرگون می‌شود، بسی بیش از آنچه فكر كنیم، امر قدیمی صیانت می‌شود، طوری كه امر قدیمی با امر جدید درمی‌آمیزد تا ارزشی جدید خلق كند.» اگر این برداشت گادامر از سنت را بر حسب مفهوم «بازی‌های زبانی» ویتگنشتاین مجدداً صورت‌بندی كنیم، می‌توانیم شكلی خاص‌تر و پیچیده‌تری بدان بدهیم. با نگاه از این منظر، سنت بدل به مجموعه‌ای از بازی‌های زبانی می‌شود كه یك اجتماع موجود را شكل می‌دهد. از آنجا كه در نظر ویتگنشتاین بازی‌های زبانی عبارتند از وحدتی جدانشدنی میان قواعد زبانی، وضعیت‌های عینی و شكل‌های حیات، سنت نیز مجموعه‌ای است از گفتارها و عمل‌ها كه ما را در مقام سوژه‌ها شكل می‌بخشند. از این رو ما قادریم تا به سیاست به منزله جستجوی نشانه‌ها بیندیشیم، كه از منظری ویتگنشتاینی می‌توان آن را به منزله ایجاد كاربردهای جدید برای اصطلاحات كلیدی یك سنت موجود درك كرد، و نیز به منزله به كاربستن آنها در بازی‌های زبانی جدید كه ایجاد شكل‌های جدید حیات را ممكن می‌سازند. به منظور اینكه بتوانیم از طریق مفهوم سنت به سیاست دموكراسی رادیكال بیندیشیم، مهم آن است كه بر خصلت تركیبی، نامتجانس، گشوده، و نهایتاً نامتعین سنت دموكراتیك تأكید ورزیم. برای این منظور چند استراتژی ممكن همواره در دسترس‌اند، آن‌هم نه تنها به این معنا كه می‌توان یك عنصر واحد را به شیوه‌های مختلف تفسیر كرد، بلكه در عین‌حال به خاطر اینكه شیوه‌ای وجود دارد كه به موجب آن می‌توان اجزاء یا جنبه‌های سنت را در تقابل با اجزا و جنبه‌های دیگر آن به كار بست. این همان چیزی است كه گرامشی ــ احتمالاً یگانه ماركسیستی كه نقش سنت را درك كرده است ــ آن را نوعی فرآیند منفصل‌كردن (disarticulation) و مفصل‌بندی مجدد عناصر می‌دانست، كه مشخصه عمل‌های هژمونیك است. تلاش‌های اخیر از سوی نولیبرال‌ها و نومحافظه‌كاران برای تعریف مجدد مفاهیمی چون آزادی و برابری، و جداساختن ایده آزادی از ایده دموكراسی یا منفصل‌كردن آن‌ها از هم، نشان می‌دهد كه چگونه در متن سنت لیبرال دموكراتیك می‌توان استراتژی‌های مختلفی را جستجو كرد، و انواع گوناگونی از اطلاعات و نشانه‌ها را آماده و مهیا ساخت. پروژه دموكراسی رادیكال با حمله كسانی مواجه شده است كه می‌خواهند به آن مفصل‌بندی‌ای كه در قرن نوزدهم میان لیبرالیسم و دموكراسی برقرار شد، خاتمه بخشند و نیز با حمله كسانی كه می‌خواهند مفهوم آزادی را صرفاً به عنوان غیاب زور یا اجبار از نو تعریف كنند. بنابراین این پروژه باید سعی كند از دموكراسی دفاع كند و عرصه كاربرد پذیری‌اش (applicability) را به روابط اجتماعی جدید بسط و امتداد دهد. هدف این پروژه ایجاد نوع دیگری از مفصل‌بندی میان عناصر سنت لیبرال دموكراتیك است، كه حقوق را دیگر نه در یك چارچوب فردگرایانه بلكه به عنوان «حقوق دموكراتیك» درك می‌كند. این امر به ایجاد یك هژمونی جدید خواهد انجامید، كه نتیجه و بازده مفصل‌بندی بیشترین تعداد ممكن مبارزات دموكراتیك خواهد بود. آنچه ما بدان نیاز داریم نوعی هژمونی ارزش‌های دموكراتیك است، و این نیازمند تكثیر عمل‌های دموكراتیك و نهادینه‌ كردن آن‌ها در قالب روابط اجتماعی هر چه متنوع‌تر است، به نحوی كه بتوان از طریق یك شبكه (matrix) دموكراتیك به تكثری از موضع‌های (position) سوژه‌ای شكل بخشید. به همین شیوه است ــ و نه از طریق كوشش برای مهیاساختن مبنایی عقلانی برای دموكراسی ــ كه قادر خواهیم شد تا نه تنها از دموكراسی دفاع كنیم، بلكه درعین‌حال بدان ژرفا بخشیم. این نوع هژمونی هیچ‌گاه كامل نخواهد بود، و به هیچ روی، مطلوب نیست كه جامعه‌ای تحت حاكمیت یك منطق دموكراتیك واحد باشد. روابط اقتدار و قدرت را نمی‌توان به تمامی محو كرد، و مهم آن است كه اسطوره نوعی جامعه شفاف(transparent) را، كه با خودش آشتی جسته است، رها كنیم، زیرا این نوع خیالات و اوهام به توتالیتاریسم منتهی می‌شود. به طور بالعكس، یك پروژه دموكراسی رادیكال ومتكثر نیازمند وجود تكثر، كثرت وتضاد است، و آنها را علت وجودی(raison deatre) سیاست می‌داند.

دموكراسی رادیكال، یك فلسفه سیاسی جدید

اگر رسالت دموكراسی رادیكال به واقع ژرفا بخشیدن به انقلاب دموكراتیك و پیونددادن مبارزات دموكراتیك و پیوند دادن مبارزات دموكراتیك گوناگون باشد، چنین رسالتی به خلق موضع‌های سوژه‌ای جدید نیاز دارد، كه رخصت می‌دهد تا مفصل‌بندی مشتركی همچون مفصل‌بندی مشترك مبارزات ضد‌نژادگرایی، ضد‌مردگرایی (antisexim)، ضد‌سرمایه‌داری شكل بگیرد. این مبارزات به طور طبیعی و خودبه‌خود با یكدیگر همگرایی پیدا نمی‌كنند، بلكه برای تثبیت همگرایی‌ها و هم‌ارزی‌های (equivalence) دموكراتیك شكل‌گیری یك «عقل سلیم» جدید ضروری است، كه هویت گروه‌های مختلف را دگرگون می‌سازد، به نحوی كه بر طبق اصل هم‌ارزی دموكراتیك می‌توان مطالبات هر گروه را با مطالبات گروه‌های دیگر مفصل‌بندی كرد. به همین دلیل مسئله اصلی ربطی به برقراری یك اتحاد صرف میان علایق و منافع موجود ندارد، بلكه مسئله اصلی حك و اصلاح یا تغییر خود هویت این نیروها به طرزی عملی است. به خاطر این كه دفاع از منافع كارگران به قیمت حقوق زنان، مهاجران یا مصرف‌كنندگان دنبال نمی‌شود، ضرورت دارد كه میان این مبارزات مختلف نوعی هم‌ارزی ایجاد كنیم. تنها تحت این شرایط است كه مبارزات علیه قدرت به مبارزاتی حقیقتاً دموكراتیك بدل می‌شوند. فلسفه سیاسی نقش بسیار مهمی در ظهور این عقل سلیم و در ایجاد این موضع‌های سوژه‌ای جدید ایفاء می‌كند، زیرا فلسفه سیاسی به «تعریف واقعیت» شكل می‌دهد كه شكل تجربه سیاسی را فراهم خواهد كرد و به مثابه شبكه‌ای برای ساختن نوع معینی از سوژه عمل می‌كند. امروزه گفتار فردگرایی انحصارطلب (possessive) برخی مفاهیم كلیدی لیبرالیسم، همچون حقوق، آزادی و شهروندی، را ملك‌طلق خود می‌داند و به مانعی بر سر راه استقرار زنجیره‌ای از هم‌ارزهای دموكراتیك بدل شده است.

No comments:

Post a Comment